علیرضاعلیرضا، تا این لحظه: 11 سال و 8 ماه و 26 روز سن داره
امیرحسین امیرحسین ، تا این لحظه: 7 سال و 10 روز سن داره

پسرهای دوست داشتنی ما

شهر پاکم آرزوست

سلام فقط خدا می دونه دیروز که داشتیم تو اتوبان به سمت دماوند می رفتیم وقتی در برابر خودمون کوههای شمال تهران رو -درحالی که  پر از برف بودند- با بیشترین وضوح ِ ممکن می دیدیم چه حالی داشتیم؟! دیدن آسمون آبی و کوههایی که بخشی از اونها زیر ابر پنهان شده بود و بخش دیگرش با سپیدی برف جلوه گری می کردن بهترین هدیه ی نوروزی ما بود. یعنی فقط خدا می دونه چه حس خوبی داشتم از دیدن این منظره به همسرم گفتم واقعا چی می شد اگر هوای تهران همیشه همینطور بود، تهران چه  باصفا و خوش آب و هوا می شد اگر  دود و ترافیک و آلودگی هوای روزهای شلوغش رو ازش کسر کنیم؟! این رو هم گفتم که کاش دولتمردانمون یه کم بیشتر دولتمرد بودن بلد بودن، آخه ...
17 فروردين 1393

گوسفند و موش و نهنگ

    متولدین سال گوسفند   1358 ، 1370 ، 1382 ، 1394 ، 1406 متولد سال گوسفند کودکی آرام ، جوانی پر هیجان و پیری سرشار از آسایشی دارد. آنها فطرتا محافظه کار هستند از بی نظمی بدشان می اید و دلشان میخواهد همه چیز سرجایش باشد قدرت مدیریت و سازماندهی آنها بی نظیر است و میتوانند به همه کارها سر و سامان بدهند آنها از صبر و حوصله خوبی برخوردارند و منتظر می مانند که بهترین موقعیت پیش بیاید و آن گاه دست به اقدام میزنند. زندگی اجتماعی آنها بسیار محدود است چندان اعتمادی به خود ندارند و به دیگران هم مشکوک هستند . متولدین سال گوسفند از آنچه که هستند چندان راضی نیستند و همه چشمشان دنبال امکانات دیگران است به خرافات علاقه دارند و ...
17 فروردين 1393

اینجا چه سوت و کوره؟!

نه روز گذشت... یعنی چون امسال نرفتیم مسافرت به نظرم اینجا اینقدر خلوته؟! چقدر زیاد هیچ کس اینجا نیست؟!     خسته ام از این کویر، این کویر کور و پیـر            این هـبوط بی دلـیـل، این سـقـوط ناگـزیــر آســمـان بـی هــدف، بــادهــای بـی طــرف              ابـرهای سـر به راه، بـیـدهای سر به زیــر ای نـظـاره شـگـرف، ای نـگــاه نــاگــهــان              ای هـمـاره در نظر، ای هـنوز بی نـظـیــر آیه آیه ات صریح، سوره س...
10 فروردين 1393

سه گانه های خنده دار - ما و حشرات ِ موذی

*روزی از روزها در دماوند،  خواهرکم -که اون موقع هنوز کوچک بود و خواهرک بود- سر می رسه تو حیاط  و یک زنبور ِ آروم و بی صدا و بی حرکت رو روی لبه ی حوض می بینه، و بدون هیچگونه درنگ، فوری با دمپایی می زنه روش و میکشتش، بعد رو می کنه به پدرم که اون لحظات حواسش به این ماجرا نبوده و مشغول کاری بوده که " کجایی ای پدر که ببینی چه خطری  از سرمون برداشته شد؟! زنبوررو کشتم " و آنچنان با هیجان و آب و تاب هم این ماجرا رو تعریف کرده که بیا و ببین، پدرم بنده خدا میگن " کدوم زنبور؟! اونی که اینجا کنار آب بود؟! من اون بیچاره رو با کلی سختی  از آب نجاتش دادم، تیمارش کردم،  گذاشته بودم اینجا تا تو آفتاب خشک بشه، بعد تو زدی کشتیش؟...
8 فروردين 1393

کشف ِ یک معما؟!

سلام بر دوستان همیشگی خودم و همینطور رهگذران خاموش و ساکتی که امروز تعدادشون داره همینطور بالا و بالاتر  میره اما جالبه که این صعود رو به بالا تا الان نتونسته هیچ تاثیر مثبتی بر تعداد کامنتها بذاره، تا الان  1000 نفر اومدن اینجا و هیچکدوم -جز دوستان همیشگی- نظر نذاشتن،  خیلی جالبه... بالا رفتن تعداد کامنتها بماند، لااقل یه کدوم به خاطر خدا روشن شین و یه حرفی بزنین؟! بگین از کجاها می آیین؟ چی میشه که بعضی روزها یکدفعه سر و کلتون پیدا میشه؟  
6 فروردين 1393

تعریف ممنوع!

هرجوری که ممکنه در موردم فکر کنین مهم نیست، میخواهین فکر کنین خرافاتیم، قدیمی فکر می کنم، یا اینکه مدرن نیستم و از این جور حرفها، اما به هرحال من تصمیم خودم را گرفته ام، از این به بعد دهانم را بر تعریف کردن از پسری و شیرین کاریها و شیرین زبانیهایش خواهم بست، البته نه برای  همسر و پدرمادرهامون،     پی نوشت1: خدا خیلی بهمون رحم کرد، دیشب مهمون داشتیم، به صرف شام، از صبحش که این وروجک بیچاره ام کرد، وسط میهمانی هم  با کامیونش اومده بود پشت پاهای من ایستاده بود، ندیدمش و افتادم روش، هم خودم خجالت کشیدم کلی، و هم اون له شد خیلی، آخرش هم که یکی از کاسه های آجیل خوری توسط خودش افتاد زمین و پودر شد، و همسرم و ...
6 فروردين 1393

the sixteenth pearl

از اونجا که چهارمین و آخرین دندون نیش پسری خیلی  لوس تشریف داره  و با اینکه مدتها بود از زیر لثه دیده میشد راضی به بیرون اومدن نبود نفهمیدم  بالاخره کی جلوس اجلاس نمودند؟! اما هرچی هست همین اواخر اسفند ماه بوده تاریخ رویشش... دندون نیش پایین، سمت راست، همون بنفشه ی داخل عکس   ...
5 فروردين 1393

عیدت مبارک

کودک من، بهارمن مایه ی افتخار من، عیدت مبارک کودک مهربان من، بلبل خوش زبان من، عیدت مبارک ای گل خوبروی من، طوطی قصه گوی من، عیدت مبارک کودک من ، امید من ، بخت خوش سفید من، عیدت مبارک   سروده محمود کیانوش ...
4 فروردين 1393